ز کلک مرحمت دوست تیره ایامم طفیل احمد و محمود می برد نامم اگر سحاب کرم سنگ خاص من سازد بسی به است ز باران رحمت عامم اگر ز گوشه خاطر نرانده است مرا چرا بگوشه مکتوب می برد نامم ز ننگ، نامم چون نامه وا نخواهد شد همان به است که خوشدل کند به پیغامم بجز ترقی وارون ندیدم از طالع همیشه رشک به آغاز برده انجامم گرفته آینه مهر زنگ از صبحم زبان بشمع سیه تاب گشته از شامم ببزم عشرتم ار لب بخنده بگشاید زمانه خون سیاووش خواهد از جامم بباغ بی در و دیوار روزگار چو گل همیشه منتظر دستبرد ایامم کلیم در اثر بخت واژگون منست که می شود شکر لطف حنظل کامم کلیم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90557