ای پرتو جمال تو نورالیقین ما گیسوی عنبرین تو حبل المتین ما افسون غمزه تو دلم را ز ره ببرد چشمت برهزنی شده سحر مبین ما ز ابرو و غمزه چشم تو چون ترک فتنه جو تیر و کمان گرفته بود در کمین ما جانا ز زلف سرکش خونریز بازجو کز بهر چیست بسته میانرا به کین ما دست قضا ز آتش شوقت کشیده بود روز الست داغ چنین برجبین ما با عاشقان ز مذهب و زهد و ورع مگو رندی و عشق ورزی و مستیست دین ما خو کن بدرد عشق و غم او اسیریا شادی مجو و عیش ز جان حزین ما اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90860