چه نسبت است بروی تو ماه تابان را به پیش مهر توان گفت ذره کیوانرا نظر بدیده ما گر کنی عیان بینی ز روی صورت و معنی جمال جانانرا هزار خون بیکی غمزه گر بخواهد ریخت دهد لبش بشکر خنده جمله تاوانرا بجان کافر و مؤمن خیال زلف و رخش رقم نگر چو کشیدست کفر و ایمانرا جمال خویش چو میخواست تا نظاره کند ببین چه آینه ساخت نقش انسانرا طبیب بهر مداوای عشق کوشش کرد ندید در خور این درد هیچ درمانرا اسیریا بجهان باز فتنه برخیزد اگر شراب ازین سان دهند مستانرا اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90875