هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنیست جان او را در مقام وصل جانان بار نیست دل که از هر ذره خورشید جمال او ندید عارف سریقین و سالک اطوار نیست عاشقان را کی غم دنیا بود یا فکر دین مست جام عشق را با دین و دنیا کار نیست از شراب وصل شاهد کی شود جان تو شاد در خراباتت اگر پیر مغان غمخوار نیست کی ببینی کی، جمال نور بخش او عیان گر ز خواب جهل و غفلت جان تو بیدار نیست زاهد از انکار رندان گشت محروم از وصال منکر عشاق از دیدار برخوردار نیست شد سرای سینه از خاشاک و خار غیر پاک در دل و جان اسیری جز خیال یار نیست اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90895