مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست حسن او را همه کون و مکان مرآتست نیستی جمله بهستی تو پیدا شده است غیر ازین هرکه بگوید سخن طاماتست پیش عارف که ز اوراق جهان حسن تو دید مصحف روی ترا جمله جهان آیاتست دیده آن دیده که بینا بود از نور یقین که جمال تو هویدا ز همه ذراتست گرچه عالم همگی مظهر اسما شده است گشته ظاهر همه اسما ز صفات و ذاتست که گهی عشق و گهی عاشق و گه معشوقی وه شئونات الهی چه عجب حالاتست بعد آزادگی از قید اسیری دانست که ظهورات ترا هر دو جهان آلاتست اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/90959