چو مهر جمال تو در جلوه بود ز هر ذره نوعی دگر رو نمود ز نور تجلی جهان محو شد صبا چون ز روی تو پرده گشود ز خورشید تابان برافکن نقاب نما رو بعاشق برغم حسود عدم گشت پیدا بنقش حباب چو موجی برآورد بحر وجود چو ساقی به رندان می عشق داد بیک جرعه عقل و هوشم ربود ببازار عشق تو درباختم همه دین و دنیا بسودای سود اسیری ندیدم کسی غیر یار چو ره یافتم در مقام شهود اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۹۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91025