حالیا رفتیم یاران خیرباد با دل بریان و سوزان خیرباد همچو تن کو دور ماند از روان از تو دور افتادم ای جان خیرباد با هزاران رنج و محنت زین دیار میرویم اکنون عزیزان خیرباد یادگاری می بریم از کوی تو سینه داغ و چشم گریان خیرباد صد هزاران ناله آید از دلم دم بدم از سوز هجران خیرباد چون جدا افتادم از زلف خوشت زان سبب گشتم پریشان خیرباد ای اسیری با شه خوبان بگو خان و مانم گشت ویران خیرباد اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91043