دیده ام عالم نمود بود بود ورنه عالم را کجا بودی نمود هستی ذرات عالم بیگمان پرتو خورشید روی دوست بود خط حسنش را ز اوراق جهان خوانده ام بی زحمت گفت و شنود منکشف کی میشود اسرار عشق برکسی، جز از ره کشف و شهود راوی اسرار توحید خداست ناله نای و رباب و چنگ و عود هرکه پا در راه عشقش می نهد دست شستن بایدش از خویش زود هرچه از عشقش اسیری میرسد گر زیان باشد همه دانیم سود اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91055