آنان که درد عشق تو برجان گزیده اند داغی بدل ز آتش شوقت کشیده اند یک ذره درد عشق بعالم نمی دهند چون لذت شراب محبت چشیده اند سودائیان عشق چه دانند زیان و سود نقد غمت بمایه شادی خریده اند نارند حسن ماه رخان هیچ در نظر آنها که پرتوی ز جمال تو دیده اند از شادی وصال و غم هجر فارغند در مسند شهود چو خوش آرمیده اند اهل سماع جامه بصد چاک کرده اند تا وصف آن جمال ز مطرب شنیده اند مستان جام شوق ز مستی و بیخودی از قید هست و نیست اسیری رهیده اند اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91057