جام تجلیش که بناگاه میدهند می دان یقین که بر دل آگاه میدهند صدر جنان و دولت دنیا و دین مجو برآستان فقر گرت راه میدهند در ملک عشق همچو گدایان در مباش کین سلطنت همیشه چو با شاه میدهند تا هست هستیت بوصالش کجا رسی چون نیست می شوی رهت آنگاه میدهند حیوان صفت ز بهر علف هر طرف مرو تا عارفانه منزلت و جاه میدهند هر شربتی که صحت دین تواندروست تلخ است و ناگوار و باکراه میدهند بیخود براه او چو اسیری اگر روی بی شک مراد تو همه دلخواه میدهند اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91076