دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ مجروح عشق را ز دو عالم بود فراغ عارف چو راه یافت بخلوتگه شهود شد پیش او جهان همه گلزار و باغ وراغ با آن قد چو طوبی و رخسار چون بهشت دارم فراغت از گل و سرو و ز کشت و باغ مستم مدام و نیست ز هشیاریم خبر بازم بعشوه چشم تو میگیردم ایاغ در راه جست و جوی بدم تا که یافتم از ترک مست خویش ز هر ذره سراغ بشنو نوای بلبل جان از گل وصال از گلشن دلت چو برون شد کلاغ و زاغ با زاهدان مگوی اسیری ز سر عشق شکر مناسب است بطوطی نه با کلاغ اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91130