زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف یارب مباد تیر بلا را دگر هدف آمد ندا ز یار که گر مست و عاشقی درکش بذوق جام فنا را و لاتخف چون سوختم برآتش عشقش ملک بدوش برعرش برد مسند عزم ازین شرف آنان که آستین ز دو عالم فشانده اند آورده اند دامن دلدار را بکف هرکس ز شوق یار سراید سرود غم زاهد به لااله و مطرب بچنگ و دف خورشید روی یار زهر ذره ظاهرست بگشای چشم باطن و بنگر ز هر طرف تابد درون جان اسیری هزار مهر من حب نوربخشک یا شحنة النجف اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91133