غرق بحر وحدتیم، من، من نیم گوهر بی قیمتم، من، من نیم من ز جان فانی بجانان یافتم من به اوج رفعتم، من، من نیم عاشقم معشوقم و عشقم چه ام مست جام حیرتم، من، من نیم من ندانم من منم، یا من ویم در عجایب حالتم، من، من نیم عین دریایم بمعنی درنگر ننگری در صورتم، من، من نیم نور سازم ظلمت عالم بعلم آفتاب قدرتم، من، من نیم گنج معنی ام درین صورت نهان من طلسم حکمتم، من،من نیم من چیم عنقای بی نام و نشان من بقاف قربتم، من، من نیم تشنه را سیراب دارم از کرم زانکه بحر رحمتم، من، من نیم در مقام وحدتم، بل وحدتم کی اسیر کثرتم، من، من نیم زیر پا آرم اسیری با دو کون شاهباز همتم، من،من نیم اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91181