گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم گه درد نوش خانه خمار کثرتیم در پرتو جمال جهان سوز روی دوست شیدا و والهیم و همه مست حیرتیم ما با وجود دولت عرفان و گنج فقر از ملک کیقباد و فریدون فراغتیم مفتی اگر ز روی حقیقت نظر کنی ما هر یکی کتاب و کلامیم و آیتیم مارند و مست و عاشق و فارغ ز هست و نیست تنها نه این زمان که هم از روز فطرتیم پرواز ما برون ز مکانست و لامکان ما شاهباز حضرت و عنقای قربتیم مجموعه جمیع صفات است ذات ما دیویم و هم فرشته و هم نور و ظلمتیم در ظاهر ار گدا و فقیریم باطنا سلطان تخت کشور معنی و صورتیم ازما بجوی نور هدایت اسیریا ما مهر نوربخش سپهر ولایتیم اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91182