ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوانه ام در عشق و در شوریدگی در کاینات افسانه ام از ساغر و پیمان مگو امروز با ما کز ازل مست شراب عشق او بی ساغر و پیمانه ام مست شراب وصل او دیدیم ذرات جهان از جام وصل او نه من تنها کنون مستانه ام جان و دل غم پرورم تا آشنای عشق شد از عقل و ز علم و عمل یکبارگی بیگانه ام تا خانه دل کرده ام خالی ز یاد غیر او در خلوت و در انجمن دایم باو همخانه ام ای محتسب در حق ما تا کی گمان بدبری من مست چشم اوستم نه از می میخانه ام تا حسن رویش دیده ام تابان شده چون مهر ومه درتاب نور او چنین شیدائی و دیوانه ام گر گنج اسرار یقین خواهی که یابی بیگمان گو صدق پیش آر و بجو اندر دل ویرانه ام تا جان بعشق مغبچه زنار ترسایی ببست همچون اسیری دایما در کفر و دین مردانه ام اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91190