ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم پیوسته با خیال تو شادان و خرمیم ما در خیال زلف پریشان بیقرار آشفته خاطریم و بسودای محکمیم مونس کجا شویم به زهاد چونکه ما در میکده بشاهد و می یار و همدمیم محروم از جمال تو یک دم نبود جان چون در حریم انس بوصل تو محرمیم چون حسن عارض تو نیاید بشرح و وصف ما در بیان حسن و جمال تو ابکمیم جانرا ز درد فرقت جانان خبر کجاست از وصل او همیشه چو دلشاد و بی غمیم تا حسن تو نقاب اسیری ز رخ فکند در پرتو جمال تو حیران عالمیم اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91200