ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم رمز اناالحق از همه عالم شنیده ایم پیوسته ایم با تو ازآن دم که خویش را از هر چه غیرتست بکلی بریده ایم سودای سود کرده ببازار عشق تو یکدم لقا بملک دو عالم خریده ایم در عاشقی دل از دو جهان برگرفته ایم جان داده ایم تا که بجانان رسیده ایم گویند مرگ سخت بود ما فراق دوست سختر ز مرگ خویش بصدبار دیده ایم شاید که جان بریم ز دست غم فراق عمری بجست و جوی وصالش دویده ایم تا روی نوربخش تو بینیم بی نفاب از قید کفر و دین چو اسیری رهیده ایم اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91216