در طریقت سالها در نار محنت سوختیم تا بنور فقر شمعی در جهان افروختیم هر که لاف از عاشقی ز ددان که ابجد خوان ماست تا بفن عشق ورزی نکته ها آموختیم جامه چاکان گر چه بودند در حقیقت پرده در ما باستادی نگر کانها چگونه دوختیم هرکسی مالی و ملکی کرد حاصل در جهان همت ما بین که نقد عشق او اندوختیم گر چه در بازار عشقش هرکسی چیزی خرید مابسودای غم او خویش را بفروختیم چونکه غیرت پرده عزت ز رویش برگرفت آتشی در کاینات افتاد و کلی سوختیم چون بدست مافتاد از وصل او گنج روان زان اسیری وام ایام فراقش توختیم اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91233