رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین رفتار او نظر کن و غنج و دلال بین دل در هوای وصل تو صد بال و پرگشاد شهباز همتش نگر و پر و بال بین حال دلم ز شوق رخت سوز و زاریست ای نور دیده رحم نما، سوی حال بین اول قدم بلاست بعشق و دوم فنا عاشق بحال ما نظری کن مآل بین تا باتو هست هستی تو ره بوصل نیست فانی شو از خودی و پس آنگه وصال بین جانا کمال عشق طلب گر کنی، بیا از عقل پرعقیله گذر کن کمال بین برحال بیقراری جان اسیریم آشفتگی زلف چو جیم تو دال بین اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91248