مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین درآینه جهان نگر او را عیان ببین خورشید حسن اوز همه ذره رونمود تابان رخش زمشرق کون و مکان ببین آن یار بی نشان که نهان بود از همه آمد عیان بصورت نام و نشان ببین کوری آن کسان که شدند منکر لقا دیدار دوست ازهمه فاش و عیان ببین با عقل کم نشین که بود جای ترس و بیم همراه عشق شو همه امن و امان ببین گر عاشقی وصال طلب کن نه حور عین بگذر ز فکر جنت و روی جنان ببین بگذر اسیریا بره عشق از دلیل معشوق را برون ز یقین و گمان ببین اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۲۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91252