چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان شد واله رویت ز همه رو دل حیران در آینه جان بتوان دید کماهی هر حسن و جمالی که نماید رخ جانان در پرده اغیار رخ یار نهان شد گر اهل عیانی بنماید بتو آسان در کفر بود خلق و بایمان نبرد پی گر دور نسازی ز رخت زلف پریشان هرجای ز حسن تو نشان هست ولیکن بنمود جمالت همه در صورت انسان زاهداگرت دیده چو صاحب نظران هست آیات جمالش ز همه صفحه روان خوان بی پا و سر آمد بره عشق اسیری عشاق ترانیست درین ره سروسامان اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91256