اگر در بحر عرفان غرقه گردی بنزد عارفان مردانه مردی چو پروانه به پیش شمع رویش اگر جانباز باشی اهل دردی رسی در ملک وصلش گربرآری ز درد هجر از دل آه سردی نشینی در بر معشوق شادان طریق عاشقی چون در نوردی برون آری سراز جیب بقایش بدریای فنا چون غوطه خوردی ز چشمش فتنه در عالم عیان شد که در هر گوشه می بینم نبردی ز گلزار جمال روی یارم اسیری حسن خوبان هست وردی اسیری لاهیجی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91309