و از آن جمله سرّ است. و احتمال بود که سرّ چیزی بود لطیف اندر قالب همچون روح و اصلهای ایشان واجب کند که آن محلّ مشاهده است چنانک روح محل محبّت بود و دلها جای معرفت بود. و گفته اند ترا بر سرّ اشراف نبود و سرّ سرّ بر وی اطّلاع نبود جز حق را سبحانه و تعالی. و نزدیک گروهی بر حکم اصول ایشان سرّ لطیفتر از روح است و روح شریفتر از دلست. و گفته اند اسرار آزادند از بندگی اغیار از آثار واطلال و سرّ اطلاق کنند بر آنچه پوشیده بود میان بنده و حق تعالی اندر احوال و برین حمل کنند قول آنک گوید اسرار بکر است و اندیشۀ کس بدان نرسد. و گفته اند دل آزادگان گور رازهاست. و گفته اند که اگر انگُله جامۀ من سرّ من بداند بیندازم. این طرفی از تفسیر اطلاقهاء ایشانست از الفاظی کی ما یاد کردیم آنرا بر طریق اختصار، اکنون یاد کنیم بابها اندر شرح مقامات که سالکان برو رفته اند. و پس ازین بابی چند در تفصیل احوال ایشان بدان حد که خداوند آسان کند بِمَنَّهِ وَفَضْلِهِ. ابوعلی عثمانی : برگردان رسالهٔ قشیریه : باب سوم : باب سوم : بخش ۲۸ - سرّ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91781