بازم خدنگ غمزه زنی بر دل آمده است بازم ز عشق واقعه ای مشکل آمده است بر دیگران کشیده خدنگ جفای خویش این نکته ام ز یار بسی بر دل آمده است آنکو نکرد سجده بمحراب ابرویی مردود شد ز قبله که ناقابل آمده است نخل ترت که آب گل و یاسمین بریخت تا در کدام آب و هوا حاصل آمده است شاهی بکوی عشق گر افتاده ای منال پایت ز آب دیده خود در گل آمده است امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91946