دل بی رخ تو جانب گلشن نمیکشد خاطر بسوی لاله و سوسن نمیکشد بخرام سوی باغ، که گل با وجود تو خوبی نمیفروشد و دامن نمیکشد ای بخت خواب رفته، کجایی، که در فراق آن میکشم ز دوست که دشمن نمیکشد آن را که در فراق کسی تیره گشت روز در بزم عیش باده روشن نمیکشد گر دست راحت است و گر خنجر ستم شاهی ز اختیار تو گردن نمیکشد امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91983