باغ را باز مگر مژده گلریز آمد که نسیم سحر از طرف چمن تیز آمد توتیا رنگ غباری ز رهش پیدا شد که صبا مشک فشان، غالیه آمیز آمد نونو اسباب طرب ساخته کن، کاندر باغ گل نوخاسته و سبزه نوخیز آمد باز عشق توام از صبر جدایی فرمود باز بیمار مرا نوبت پرهیز آمد جام شاهی که ز خون جگرش پر کردند خوار منگر، که زلال طرب انگیز آمد امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91984