تا بر گل تو جعد گره گیر بسته اند در گردنم ز زلف تو زنجیر بسته اند از تنگنای عشق تو جستن ره خلاص مشکل توان، که رخنه تدبیر بسته اند قومی که میدهند نشان از تو، غافلند کاهل وقوف را دم تقریر بسته اند من بعد، ما و ناله و فریاد چون جرس زین همرهان که بار به شبگیر بسته اند شاهی بدام زلف تو زانرو اسیر ماند کش دست و پا به رشته تقدیر بسته اند امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/91991