سرو تو مگر ز پا نشیند کاین دل نفسی بجا نشیند من بودم و دل، تو بردی آن نیز خود گو که غمت کجا نشیند؟ هر کس که شبی نشست با تو بسیار به روز ما نشیند گردی که ز کوی دوست خیزد بر دیده چو توتیا نشیند شاهی سگ یار با تو ننشست کس با چو تویی چرا نشیند؟ امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92001