مهی شد کان رخ زیبا ندیدم نشانی زان گل رعنا ندیدم شبی دیدم سر خود پیش پایت ز شادی پیش زیر پا ندیدم تو تا ننمودی آن رخ، بودم آزاد ترا دیدم، دگر خود را ندیدم شدم خاموش در وصف دهانت که از تنگی سخن را جا ندیدم چه افتادت به عشق اینبار، شاهی ترا هرگز چنین رسوا ندیدم امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92041