جان شد آواره و دل بهر تو افگار همان سر در این کار شد و با تو سر و کار همان هر کسی در پی کار و غم یاری و مرا دل همان، درد همان، عهد همان، یار همان بلبلان چمن آسوده به همرازی گل در قفس ناله مرغان گرفتار همان قصه ما و تو افسانه هر کوی شده عشق را با دل سودا زده بازار همان شاهی ار وصل بتان نیست، به هجران خوش باش گل همانست در این باغچه و خار همان امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92058