منم با درد همزانو نشسته ز ملک عافیت یکسو نشسته کجا رفت آنکه میگفتیم شبها غم دل با تو رو در رو نشسته؟ درون دل خیال قامتت، راست مرا تیری است در پهلو نشسته منم پیوسته در سودای زلفت ز غم سر بر سر زانو نشسته مرا گفتی: بر این در کیست شاهی غباری بر سر این کو نشسته امیرشاهی سبزواری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92073