ز تاب می چو خوی از روی دلستان بچکد مرا ز نرگس تر آب ارغوان بچکد ز غنچه لب یاقوت رنگ او چه عجب که خون شود دل لعل از عروق کان بچکد زرنگ و بوی ندانم گلاب یا عرق است خویی که از رخ آن ماه مهربان بچکد ز شرم عارض چون ماه او شگفت مدار گر آب از آتش خورشید آسمان بچکد بدان امید که صفرای او شود کمتر ز ثقبه ی عنبیم آب ناردان بچکد تن نزار من از عشق او چنان زرد است کزو به جای عرق آب زعفران بچکد ز لطف خود به سرم دست اگر فرود آرد چو خوی زهر بن مویم هزار جان بچکد گهی که ابن یمین وصف آن نگار کند ز نازکی سخن آید که آب از آن بچکد ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92649