کوکبه گل رسید ای صنم گلعذار جام طرب وقت گل بی می گلگون مدار عیش صبوح آرزو میکندم مدتیست با چو تو شیرین لبی خاصه بوقت بهار چون ز می حسن تو مست خرابند خلق از چه سبب نرگست می نرهد از خمار بر ره دیوانگی نعره زنان شد دلم تا تو بهم بر زدی سلسله مشکبار درد دل ریش را من ز که جویم دوا هم تو قراریش ده چون ز تو شد بیقرار من ز لبت بوسه ئی خواهم و خواهی تو جان زود بگیر و بیار تا کی ازین انتظار دوش نسیم صبا ز ابن یمین یک غزل تازه چو سلک گهر برد بنزدیک یار گفت که در گوش گیر اینسخن دلپذیر تا بودت گوشوار از گهر شاهوار ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92691