ای در زمانه حسن تو چون در بهار گل ناید به پیش روی تو اندر شمار گل تا انتساب گل بتو کردند آمدست خندان و سرخ روی سوی جویبار گل گل را چه نسبت است برویت چو ایمنست در گلشن جمال تو ز آسیب خار گل از بس که سرخ و زرد بر آمد از آنکه شد از روی لاله رنگ رخت شرمسار گل باد صبا حکایت حسنت بگل رساند از رشک شد چو سنبل تر بیقرار گل و آن زر ساو بر طبق لعل فام کرد تا بر سرت کند بتواضع نثار گل ای باغبان بیا و قد و خد او نگر منشان بباغ سرو سهی و مکار گل آب روان و سبزه و جام شراب و رود گر چه خوشند خوشتر ازین هر چهار گل اما بسان ابن یمین هم که عاشق است با روی دلستانش نیاید بکار گل ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۹۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92721