ای خم زلف تو چون حلقه جیم دهن تنگ تو چون حلقه میم جیم زلف آمده بر حسن تو دال دل شده نفطه آن حلقه جیم شکل ابروی تو نو نیست ز مشک حرف دندان تو سینی است ز سیم من و تو هر دو چو لام و الفیم زوتر آ لام الفی بو که شویم از دلم هوش و ز تن توش ببرد آنکه چشمان ترا کرد سقیم دلم از مار سر زلف تو باز خست و در پای تو افتاد سلیم روح بخشد چو مسیحا سحری کآید از خاک در دوست نسیم ایرفیقان چه تدارک که مرا بر ره افتاد یکی بند عظیم بسفر رفت دلارام و غمش در دل ابن یمین مانده مقیم ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92729