آنچه با من میکند از دوستی سیمین تنی دشمنم نپسندد آنحالت بجای چون منی هر مژه در چشم من خاریست بی برگ گلش طالع من بین که خاری یافتم در گلشنی داردش در خرمن مه خوشه پروین نظام خوشه ئی از من همی دارد دریغ از خرمنی گر شبی بر بام او آیم ز مهر روی او هر زمان ماهی فروزان آید از هر روزنی سنگ بر دل میزنم از فرقت آن سیمتن هیچکس دیدست از آن سنگین دلی سیمین تنی زین دم گرمم که بر وی میدمم از سوز دل نرم گردد آن دل سخت ار چه باشد آهنی از دل ابن یمین گر مرد و زن آگه شدی گشت بر ابن یمین دلسوز هر مرد و زنی ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92807