بردم بنزد خواجه شکایت ز رنج فقر
گفتم دوای این بکف همت شماست
بر حال من چو یافت وقوف تمام گفت
زین رنج غم مخور که دوایش بدست ماست
از من گرفت باز طعام و شراب و گفت
اول علاج مردم بیمار احتماست
ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ٨٩
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/92942