جمعی که رباعی ز غزل باز ندانند گفتار چنانهاست که شایسته و زیباست اینست هنرشان که بیان کردم و آنگاه اسباب معاش همه از شعر مهیاست وانکو بهنر همچو صدف زیور دل بست خاموش چو ماهی ز چنان شاعر گویاست از ملک فصاحت بکناری شدن اولیست اکنون ز میان فرق بیکبار چو برخاست نزدیک بزرگان جهان گر هنری نیست آری چه توان کرد جهان صورت دریاست گوهر که نفیس است ز خاشاک بزیرست خاشاک خسیس از گهرش مرتبه بالاست اوصاف بزرگان بسخن راست نیاید از تربیت اهل سخن آنهمه والاست ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ١٠١ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92954