برو ایدوست مپندار که اندر همه عمر از خط و شعر ترا هیچ گره بگشاید شعر و خط نیست متاعی که بهائی آرد با تو گویم که چرا تا عجبت ننماید مصطفی از همه کس بود بدان قادرتر کین و آنرا به بنان و به بیان آراید لیک آن هر دو پسندیده رایش چو نبود ننگش آمد که بدان دست و دهن آلاید گر تو از امت اوئی چه روی راه خلاف بر مگرد از رهش ار ملک دو کونت باید ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ٢۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93099