شکرها واجب که نفس سرکش بدخوی را رایض عقلم بزیر زین همت رام کرد بود در آغاز کارم-دل چو گردون بیقرار چون بدید انجام آن نیکو چو قطب آرام کرد عمر ضایع میشد اندر پختن سودای خام پخته نبود هر که زینسان کارهای خام کرد عقل پیر از راه شفقت گفت با من کای جوان هر که کرد آغاز کاری فکرت انجام کرد مرغ جانرا کاشیان برسد ره و طوبی سزد از برای دانه نتوان پای بند دام کرد چون شنید ابن یمین فرمان سلطان خرد نفس سرکش امتثال از کام و از ناکام کرد کنج عزلت با فراغ خاطریرا همتش بارگاه هر امیری و وزیری نام کرد ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ٣٠٢ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93155