ای سروریکه از تو عدو و ولی تو این تاج دار آمد و آن گشت تاجدار گر چشم بد بدست درافشان تو رسید از بنده نیک قصه اینرا تو گوش دار چون ذوالفقار سرور نام آوران علی بشکست و پاره پاره شد از دور روزگار ز آن پاره بدست عدوت اوفتاده بود چون دیده دستبرد تو در روز کار زار گفتا مگر علی توئی از دست او بجست و آمد بفرق و دست تو بوسید ذوالفقار ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ٣٨٨ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93241