ز حالم نیست آگه کس که چون من برنجم زین سپهر سخت پیکار بتلخی میکشد در تنگ و بندم چو شیرین دید طبعم نیشکر وار اگر زین پس بر این سیرت بماند نماند در دیار فضل دیار دلا زو هم مبین شادی و غم را که او را اختیاری نیست در کار مقرر در ازل شد هر دو و اینک نخواهد گشت اینصورت دگر بار مرنج از بهر دنیا و مرنجان مباش آزرده و کس را میازار که هست و نیست یکسر بر گذار است هر آنچت نیست آنرا هست پندار بر ابن یمین گیتی نیرزد بدان کز بهر او گیرند تیمار ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۴٢۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93279