آن دل که داشتم ز وی آزادگی طمع در چار میخ طبع گرفتار دیدمش چون نقطه تا نهاد قدم در میان کار سرگشته گرد خویش چو پرگار دیدمش وقتست اگر چو سایه نشیند بگوشه ئی ز آنک آفتاب بر سر دیوار دیدمش حاجت بگلشنش نبود چون ز روی و موی بشکفته شنبلید و سمنزار دیدمش با اینهمه چو ابن یمین گر چه مجرم است واثق بعفو شامل دادار دیدمش ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۴٨٠ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93333