من نیم چون مرد سالوس و فریب پرده ناموس خود خود میدرم قلب خود را سکه رندی زده پیش صرافان عالم میبرم گر ز دخت رز بریدم زهد نیست مصلحت را راه او می نسپرم بوی خون آید ز وصل دخت رز تا بمانم سوی او می ننگرم لیک هر وقت از زمرد گون کنب کوری افعی غم را میخورم تا بر اینقانونم ای ابن یمین کس نبینی ز اهل معنی منکرم ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۶٣٠ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93483