ز هی سعادت من گر نسیم باد شمال که در ادای رسالت بود چو روح الامین رساند از من دلخسته مختصر سخنی بسمع اشرف دارای ملک و داور دین محیط و مرکز جود آن کریم دریا دل که در مکان کرم ذات اوست با تمکین سپهر حشمت و رفعت جهان فضل و هنر نظام دولت و دین سرور زمان و زمین بگوید ار چه بود قدرتم بدولت تو که سبز خنگ فلک را درآورم در زین ولی زگردش گردون قوی ضعیف تنم چنانکه می نتوانم که گردم اسب نشین و گر چه پیر مسیحا دمم ولی نبود مسیح وار بخر بر نشستنم آئین پیاده نیز نیارم که در سفر باشم بهر کجا که روی همچو بخت با تو قرین چو از ملازمت و بندگی گزیرم نیست مرا الاغ مگر استری دهی پس ازین ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۶٧۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93528