دل ابن یمین گر چه ز غصه خون همی گردد ازین بخت سیه روز و ازین گردون پیروزه ولیکن زین خرف گشته سپهر ناسپاس ایدل چه گویم ز نادانی کله میسازد از موزه معاذ الله اگر روزی بغیری احتیاج افتد بدینمعنی که در دستم نماند قوت یکروزه و گر آتش زند فاقه چنان در خانمان من که نگذارد ز دنیا وی مرا تا آب در کوزه بهائم وار چون دیده بر آب و بر علف نارم شوم همچون ملک سازم شعار خویشتن روزه دلا در آتش محنت گرت جان میرسد بر لب بمیر از تشنگی و آبی مکن از بحر دریوزه ز دونان چون طمع داری کرمهای جوانمردان خرد داند که در عشرت شرابی ناید از بوزه ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ٧۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93607