در قصه شنیدیم کزین پیش بزرگی یک بدره زر داد بیک بیت فلانی ما هم بطمع پیش بزرگان زمانه بستیم میانی و گشادیم زبانی بردیم بسی رنج و نشد حاصل از اینکار جز خوردن خونی و بجز کندن جانی گر تربیت اینست بسا کاهل سخن را دل تافته گردد چو تنور از پی نانی عنقا و کرم هر دو یکی اند کزیشان جز نام نیابند بتحقیق نشانی ای اهل هنر قصه همینست که گفتم هان تا نفروشید یقینی بگمانی ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ٨٣۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93689