سرا فاضل آفاق رکن ملت و دین توئی که زبده اسلاف و فخر اخلافی هر آن رموز کز آن عین عقل قاصر ماند کند حقایق آن را بیانت کشافی چگونه گوهر و صفت بسلک نظم آرم که شرح فضل تو مشکل توان بوصافی ز دیده همچو صراحی مدام خون بارد کسی که با تو ندارد مدام دل صافی کمینه بنده عالیجناب ابن یمین که هست از ره اخلاص در وفا وافی ز بندگی تو دور اوفتاده در تب و لرز چو خاشه بر سر دریای خوی شده طافی شفای خسته دلان چون ز تست لطف بود بیک دو جرعه گلابش اگر شوی شافی ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ٨۴۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/93698