در دیار کرم افسوس که دیار نماند نرهد دل ز غم امبار چو غمخوار نماند صرصر حادثه بر گلشن افضال گذشت سرو آزاده شکست و گل بیخار نماند سخن اهل هنر جمله دریغست برانک مظهر مرحمت و رأفت دادار نماند عز دین طاهر اسحق که تا شد ز جهان در جهان کرم از مکرمت آثار نماند آنکه تا مشتریی همچو وی از رشته فضل شد برون رونق آن رشته و بازار نماند ...شود آخر پس ازین ...ار نماند ....ک ز بار .....ر نماند ....ز جهان .... نماند ....و از دیده برفت ...برد دل چه متاعست چو دلدار نماند روضه خلد برینت ز خدا میخواهم بیتو زین پس همه عمرم بجز این کار نماند ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : ماده تاریخ‌ها : شمارهٔ ۱۷ - مرثیه فوت طاهر بن اسحق گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/94413