از منت شرم نیامد که پس از چندین مدح وعده های تو همه عشوه و تمویه بود مردریگی که مرا خواهی دادن بدو سال چند محتاج بترویح و بتوجیه بود من خجل میشوم از هر که بخواند شعرم تا ازان خواندنش آسایش و ترفیه بود که چو از اول بر خواند که فی السعد الدین تا بآخر همه نیز و وله فیه بود وانگهی زیبد کز خلعت و از بخشش تو کیسه من تهی و خانه من تیه بود رایگان مدح تو بر گفتن نز عقل بود ورچه مدح تو چو تسبیح و چو تنزیه بود هر چه در مدح تو گویند بدین همت وجود همچو در حق خدا گفتن تشبیه بود هان نمیگویم از عهده آن بیرون آی کاینچنین بیتک ها از پی تنبیه بود جمال‌الدین عبدالرزاق : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۵۳ - عشوه و تمویه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/94726